دیکشنری
داستان آبیدیک
mud gun
mʌd gʌn
فارسی
1
عمومی
::
گل زن، گل فشان، گل پرت كردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
MUCOSAL PROSTAGLANDIN
MUCOSAL WAVE
MUCOSITY
MUCOUS
MUCOUS MEMBRANCE
MUCOUS PALLOR
MUCRO
MUCRONATE
MUCULENT
MUCUS
MUCUS GLYCOPROTEIN
MUCUS OF THE NOSE
MUD
MUD BATH
MUD GUARD
MUD GUN
MUD HOUSE
MUD SILL
MUD VOLCANO
MUDDILY
MUDDINESS
MUDDLE
MUDDLE ALONG
MUDDLE AROUND
MUDDLE HEADED
MUDDLE THROUGH
MUDDLE UP
MUDDLED
MUDDLEHEADED
MUDDY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید